هدفگذاری و برنامهریزی از مهمترین مهارتهای بنیادین زندگی هستند که به ما کمک میکنند تا سریعتر و بهینهتربه خواستهها و اهدافمون برسیم. متاسفانه ما در نظام تربیتی و آموزشیمون این مهارت رو یاد نگرفتیم. جالبه که تو کانادا دانش آموزان از سطح پیش دبستانی یادگیری و تقویت این مهارت رو شروع میکنند. در هر ترم در یک جلسه مشترک با حضور دانش آموز، معلم و اولیا یک هدف مشخص برای اون ترم گذاشته میشه و در پایان ترم در کارنامه نتیجه اون مورد ارزیابی قرار میگیره. این دقیقا کاریه که ما باید در همه مراحل زندگیمون انجام بدیم.
یکی از بهترین روشهای هدفگذاری که در سراسر دنیا ازش استفاده میشه هدفگذاری اسمارت (SMART Goals) هست. در این هدفگذاری بر ۵ مولفه تاکید میشه. این مولفهها عبارتند از:
۱. مشخص بودن (Specific): هدف باید مشخص، واضح، بدون ابهام و کاملاً قابل درک باشه. یعنی بدونیم دقیقا چی میخوایم. خیلی وقتها ما به هدف نمیرسیم چون نمیدونیم چی میخوایم.
۲. قابل اندازهگیری (Measurable): هدف باید قابل اندازهگیری باشه، یعنی بشه میزان رشد و پیشرفت رو درش سنجید و ارزیابی کرد که آیا ما به هدفمون رسیدیم یا نه.
۳. دستیافتنی (Achievable): هدف باید قابل دستیابی باشه. بعضی اهدافی که ما برای خودمون میگذاریم غیرواقعی هستند.
۴. مرتبط (Relevant): هدفگذاری که انجام میدیم باید مرتبط با اهداف کلی ما باشه. خیلی وقتها ما کارهایی میکنیم که اساسا ربطی به هدف نداره و بعد با خودمون میگیم من که خیلی وقت گذاشتم چرا هیچی به هدفم نزدیکتر نشدم.
۵. زماندار (Time-bound): هدف باید ضرب الاجل داشته باشه به این معنا که بدونیم در چه بازه زمانی میخوایم به هدفمون برسیم. این یکی از مهمترین ارکان هدفگذاریه.
ممکنه ما در بازه زمانیای که تعیین میکنیم به هدفمون نرسیم ولی باید هدفگذاری رو با این روش انجام بدیم تا هم وادارمون کنه که تمام تلاشمون رو بکنیم و هم میزان رشدمون رو در طول پروسه اندازه بگیریم و مهمتر از همه اگر به هدفمون نرسیدیم بتونیم ارزیابی کنیم که ایراد از کجاست.
پیشنهاد میکنم هم برای زندگی فردی و هم زندگی حرفهتون با این روش برنامه ریزی کنید تا انسجام، رشد و رضایت بیشتری رو وارد زندگیتون کنید.