تصمیمگیری حرفهای یکی از مهمترین تصمیمهای زندگی ماست که تمام لایههای وجودی و ابعاد زندگی ما رو عمیقا تحتتاثیر قرار میده؛ تصمیمی که نتایجش نه تنها در احساس رضایت و خوشبختی ما از زندگی، که اساسا در هر روزِ زندگی ما ساری و جاریه.
سال گذشته سازمان CERIC آمار تکاندهندهای رو از میزان رضایت شغلی کاناداییها منتشر کرد. این آمار من رو به شخصه خیلی غافلگیر کرد، چون با توجه به تفاوتهای ملموس و کیفیت متفاوت مشاوره تحصیلی و کاری در ایران و کانادا انتظارم این بود که کاناداییها خیلی خوشحالتر باشند.
بر اساس نظرسنجی این سازمان، از هر ۱۰ کانادایی ۷ نفر از مسیر زندگی حرفهایشون پشیمون هستند. جزییاتی که درباره این پشیمانی اعلام شده خیلی قابل توجه هست:
🔹نزدیک به ۷۲ درصد گفتند که آرزو داشتند که پیش از انتخاب رشته تحصیلی، خودشون رو بهتر میشناختند و شغلی هم راستا با ارزشهاشون انتخاب میکردند.
🔹۶۶.۵ درصد آرزو داشتند که به خاطر انتخاب رشتهای که دوستش نداشتند تحت فشار قرار نمیگرفتند.
🔹۶۱ درصد آرزو داشتند که با ترس و احتیاط بیش از حد امکان انتخاب یک رشته بهتر و مناسبتر رو از خودشون سلب نمیکردند. در واقع اونها آرزو داشتند که در انتخاب مسیر زندگیشون شجاعتر و جسورتر بودند.
🔹نزدیک به ۶۰ درصد گفتند که حسرت این رو دارند که اینقدر با عجله گزینههاشون رو محدود نمیکردند و با دید بازتر و فرصت بیشتری گزینههای دیگه کاری رو بررسی میکردند.
جالبه که نداشتن اطلاعات درست و باورهای غلط نقش مهمی رو در این میزان از عدم رضایت بازی میکنه:
🔹۸۵ درصد کاناداییها نمیدونند که مشاوره شغلی در مقطع بعد از دبیرستان هم وجود داره.
🔹۸۲ درصد زندگی حرفهای رو خطی میبینند به این معنا که در یک رشته مشخص درس بخونی و بری کار کنی و آخرش هم بازنشسته بشی.
🔹نزدیک ۸۰ درصد کاناداییها این باور غلط رو دارند که انتخاب یک رشته به معنای اینه که داری انتخاب میکنی که برای باقی عمرت چکار کنی.
🔹۵۰ درصد کاناداییها فکر میکنند تنها با دنبال کردن علاقهمندیهاشون میتونند به رویاهای حرفهایشون برسند.
تصمیمگیری حرفهای رو جدی بگیریم.